خط

اهداف رفتاری:
از هنرجو انتظار میرود در پایان این واحد کار:
•با عنصر خط و انواع آن آشنا شود.
•ویژگیهای انواع خطوط و کاربرد آنها را بشناسد.
•انواع خطوط را در آثار هنرهای تجسمی تشخیص دهد.
•خطوط مســتقیم (عمــودی، افقی و مــورب) را به کمک ابزار (خطکــش، گونیا و)...
ترسیم نماید.
•خطوط را با دست آزاد و به وسیلهی ابزارهای مختلف ترسیم نماید
مقدمه
انسان در محیط زندگی روزمرهاش با شکلهای متنوعی از خط روبرو میشود. حرکت عمودی ساقهها یا تنهی
درختان و یا شکل مواج شیار زمینهای شخم خوردهای که برای کشت آماده شدهاند. خطوط آجرهای چیده شده،
جویباری که پیچ و تاب خوران جاری است و... نمونههایی از خطوطی هستند که در طبیعت به چشم میخورند.
تعریف تجسمی خط
اگــر نقطهها تا حدی به هم نزدیک شــوند که دیگر نتوان آنها را از هم تشــخیص داد زنجیرهی نقاط به
خط تبدیل میشــود. در تعریف دیگری از خط که به هنرهای تجســمی نزدیکتر است میتوان گفت که خط
عبارت اســت از عنصری تصویری و تجســمی که واقعیت طولی دارد و انواع مختلف آن (عمودی، افقی، مایل
و... ) بیانهای تصویری متفاوتی دارد. خط نیز مانند نقطه نســبی است. به عنوان مثال یک جاده نسبت به ابعاد
دشــت گســتردهای که در آن قرار دارد خط ولی نسبت به خط سفید میانیاش سطح است. نشانهی زیر (تصویر
ســمت چپ) به وسیلهی خطوط طراحی شده است. ولی اگر بخش کوچکی از نشانه را انتخاب کرده و در کادر
کوچکتری قرار دهیم خطوط تبدیل به سطح میشوند. (تصویر سمت راست
4-2روشهای ایجاد خط
خط دومین عنصر بصری است که به سه روش زیر ایجاد میشود:
.1به وسیلهی نیرویی که در یک جهت مشخص به نقطه وارد میشود و از استمرار حرکت آن در فضا بهو
میآید. این خط دارای جهت و همچنین نشان دهندهی حالات روحی و روانی به وجود آورندهی آن اس
.2خطی که از برخورد دو سطح به وجود آمده و خطی تجسمی و ملموس است.
.3خطی که از شکافتن تاریکی به وسیلهی روشنایی به وجود میآید و خطی تجسمی و محتوایی است.
حرکت و آهنگ خط
ایجاد خط با حرکت همراه است و حرکت دارای زمان و آهنگ است. حرکت آرام دست با ابزار طراحی روی
کاغذ، خطی آرام، ظریف و... را ایجاد نموده و حرکت سریع و با فشار آن، خطوطی پررنگ، ضخیم و... را بهوجود
میآورد. بنابراین آهنگ یک خط به چگونگی گردش دست و فشار وارد شده به ابزار طراحی بستگی دارد
انواع خطوط و مفاهیم آنها
خطوط به طور کلی به سه دسته تقسیم می شوند:
-1خط راست -2خط شکسته -3خط منحنی
- خط راست نیز شامل: الف- خطوط افقی ب- خطوط عمودی ج- خطوط مورب ( مایل ) است.
الف- خطوط افقی: برای نشــان دادن آرامش، ســکون و اعتدال در یک اثر هنری به کار گرفته می شــوند. در
تصویر زیر هنرمند خطوط افقی را در صفحه ای از یک کتاب داستان که موضوع آن لالایی خواندن یک مادر
برای آرامش فرزندش می باشد به کار برده است
ب- خطــوط عمودی: بیانگر ایســتایی،
ایستادگی اســتحکام، نیرومندی، اتکا به
نفــس، توازن و تعــادل و مظهر مقاومت
هستند. در پوستر زیر هنرمند برای نشان
دادن اعتــدال کامل، خــط عمودی را در
وسط کادر قرار داده است
خطوط مــورب (مایل:) خطوط مورب دارای انرژی و
حرکت هستند و برای نشــان دادن تحرک، پویایی،
خشونت، عدم ســکون و ثبات، تشویش و اضطراب
به کار میروند و جلوهای ناپایدار را تداعی میکنند
-2خطوط شکسته
خطوط شکسته نیز شامل سه دسته: الف- زاویه قائمه ب- زاویهی بیشتر از قائمه و ج- زاویهی کمتر
از قائمه هستند .
این نوع خطوط بیانگر خشــم و خشــونت، ترس، خطر، نا امنی و آزردگی، برندگی و تیزی و تهاجم میباشــند.
خطوط شکســته با توجه به نــوع زاویه بیان بصری متفاوتی دارند. مثلا خط شکســتهای که زاویهی آن قائمه
باشــد منطقی به نظر میآید و استحکام و ایستایی را انتقال میدهد. خط شکسته با زاویه بیشتر از قائمه فعالتر
اســت و با انرژی بیشــتری جلوهگر میشود. اما خط شکسته با زاویهی کمتر از 90درجه کم تحرک، کم تلاش
و منقبض به نظر میرسد.
-3خطوط منحنی: در یک اثر تجســمی ممکن اســت برای نمایش حرکت سیال و مداوم، ملایمت و ملاطفت
به کارگرفته شــود. این خطوط بیانگر نرمی و لطافت، معنویت، تقدس، آرامش و شادی هستند. خط منحنی نیز
شــامل خطوط مواج و منحنی اســت. منحنی مواج لطافت و نرمش را با نوعی نظم و یکنواختی تداعی میکند.
منحنی حلزونی برای هدایت چشم به یک نقطه یا بخش حلزونی به کار میرود.
4-4حالت خطوط
خطوط عمودی، افقی، مایل و منحنی میتوانند در مســیر حرکت خود دارای شــرایط زیر باشــند که برای
آشــنایی بیشتر شما با چگونگی اســتفاده از تغییرات انواع خطوط در طول مسیر حرکت، نمونههایی از کارهای
گرافیک را نیز در اینجا میآوریم.
ضخیم یا نازک، قوی یا ضعیف، تیره یا روشن شوند.
.2بهصورت خطوط باریک یا ضخیم یکنواخت باشند.
.3میتوانند در جهت مسیر اصلی خود بهصورت بریده بریده یا ممتد باشند.
4میتوانند در جهت مسیر اصلی خود به شکل زیگزاگ، شکسته یا موجی درآیند
.5میتوانند بهصورت منظم یا نامنظم در مسیر حرکت خود تغییر جهت دهند.
4-5کاربرد خط
خط عنصر اصلی طراحی است که در جریان آفرینش هنرهای تجسمی از گذشته تاکنون نقش اساسی ایفاء
کرده است. به عنوان مثال تصویر زیر بازتاب ذهن انسان هنرمند عصر پارینه سنگی است که با استفاده از خطوط
نرم و سیالی که معرف اندام است، حرکت و پویایی یک گوزن در حال فرار را نشان میدهد.
هنرمنــدان معاصــر نیز هرکدام به گونهای متفــاوت از خط بهره میگیرند. در آثار نقاشــان طبیعتگرا که
شکلهای اشیا به دقت ترسیم میشوند، وجود خط بهعنوان پایهی اصلی طرح قابل مشاهده است اگرچه ممکن
است تیرگی و روشنی یا رنگها جای خطوط را گرفته باشند.
4-6ترسیم خط با خطکش، گونیا، پرگار، مداد، اتود و...
خطوط مســتقیم (عمودی، افقی، مورب) با اســتفاده از ابزارهایی مانند مداد، راپید و... به کمک خطکش و
گونیا ترســیم میشوند. خطوط منحنی و قوسها را نیز میتوان با استفاده از پرگار ترسیم کرد. طریقهی ترسیم
این خطوط در توانایی آشنایی با ابزار توضیح داده شد.
4-7ترسیم خط بهصورت دست آزاد
خطوط را میتوان بهصورت دســت آزاد و بدون استفاده از ابزارهای کمک ترسیم مانند خطکش، گونیا و...
نیز ترسیم کرد. ابزارهای مختلف روی زمینههای متفاوت خطوط متنوعی ایجاد میکنند. بهعنوان مثال خطوطی
که با راپید روی کاغذ معمولی ترســیم میشود با خطوطی که با همین ابزار روی مقوای گلاسه کشیده میشود
متفاوت است.
برای آشــنایی بیشتر با این شیوهی ترسیم خطوط، به کمک همهی ابزارهای ترسیم که در توانایی آشنایی
با ابزار معرفی شد خطوطی را روی زمینههای مختلف ترسیم نمایید.
ترسیم خط به شیوه ی دست آزاد به کمک مرکب و قلم موی سرگرد روی کاغذ معمولی
ترسیم خط به شیوه ی دست آزاد به کمک مرکب و قلم موی سرتخت روی کاغذ گلاسه
ترسیم خط به شیوه ی دست آزاد به کمک پاستل روغنی روی کاغذ معمولی
ترسیم خط به شیوه ی دست آزاد به کمک زغال روی کاغذ معمولی
خلاصه مطالب
------------------------------
اگر نقطهها تا حدی به هم نزدیک شوند که دیگر نتوان آنها را از هم تشخیص داد زنجیرهی نقاط به خط تبدیل
میشود.
تعریف دیگری از خط که به هنرهای تجســمی نزدیکتر اســت میتوان گفت که خط عبارت است از عنصری
تصویری و تجسمی که واقعیت طولی دارد و انواع مختلف آن (عمودی ، افقی ، مایل و ... ) بیانهای تصویری
متفاوتی دارد.
خطوط به طور کلی به سه دسته تقسیم میشوند:
-1خط راست -2خط شکسته -3خط منحنی
خط راست شامل: الف- خطوط افقی ب- خطوط عمودی ج- خطوط مورب (مایل) است.
خطوط افقی برای نشان دادن آرامش، سکون و اعتدال در یک اثر هنری به کار گرفته میشوند.
خطوط عمودی بیانگر ایســتایی، ایستادگی استحکام، نیرومندی اتکا به نفس، توازن و تعادل و مظهر مقاومت
هستند.
خطوط مورب برای نشــان دادن تحرک، پویایی، خشــونت، عدم سکون و ثبات، تشــویش و اضطراب به کار
میروند.
خطوط شکسته بیانگر خشم و خشونت، ترس، خطر، نا امنی و آزردگی، برندگی و تیزی و تهاجم میباشند.
خطوط منحنی بیانگر نرمی و لطافت، معنویت، تقدس، آرامش و شادی هستند
 

حکومت های ایران

[جستارهای وابسته
حمله اعراب به ایران.1
خلفای راشدین.2
امویان.3
خلفای عباسی.4
طاهریان.5
صفاریان.6
سامانیان.7
غزنویان.8
آل بویه.9
سلجوقیان .10
خوارزمشاهیان .11
ایلخانان .12
سربداران .13
چوپانیان .14
مظفریان .15
تیموریان .16
قراقویونلو .17
آققویونلو .18
صفویان .19
افشاریان .20
زندیان .21
قاجاریان .22
دودمان پهلوی .23
جمهوری اسلامی .2
 

چیز هایی در رابطه با استان همدان

استان همدان
َه ِمدان، َه َمدان (دربارهٔ این پرونده آوا راهنما·اطلاعات) یا به گویش محلی ِه ِمدن یکی از
کلانشهرهای ایران در منطقهٔ غربی و کوهستانی ایران و مرکز شهرستان و استان
همدان است. این شهر در دامنهٔ کوه الوند و در بلندای ۱٬۷۴۱متری از سطح دریا واقع
شدهاست و از شهرهای سردسیر ایران بهشمار میآید. همدان قدیمیترین شهر ایران و از
کهنترین شهرهای جهان است.در سال ۱۳۸۵مجلس شورای اسلامی در مصوبهای
همدان را «پایتخت تاریخ و تمدن ایران» اعلام کرد. همدان اولین پایتخت نخستین
شاهنشاهی ایران، مادها بودهاست.با این حال قدیمیترین آثار یافتشده از محوطهٔ باستانی
هگمتانه و نیز کتیبههای گنجنامه مربوط به دوران هخامنشیان هستند. همچنین این شهر
در روزگار هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان، آل بویه و سلجوقیان نیز یکی از
پایتختهای کشور بودهاست. هماکنون استان همدان به دلیل داشتن مراکز تاریخی و
دیدنی به عنوان پنجمین شهر فرهنگی و توریستی کشور شناخته میشود و از نظر علمی
نیز با وجود مراکز دانشگاه بوعلی سینا، دانشگاه صنعتی همدان، دانشگاه آزاد اسلامی
همدان، دانشگاه پیام نور همدان و مراکز دیگر، به عنوان یکی از قطبهای دانشگاهی
کشور شناخته شدهاست.آرامگاه بوعلی سینا نماد شهر همدان و همچنین یکی از نمادهای
پیشینهٔ ایران در فرهنگ جهان و دانش و علم بهشمار میرود.
این شهر از لحاظ جمعیت چهاردهمین شهر پرجمعیت ایران بهشمار میآید و در مرداد
سال ۱۳۸۸به عنوان یکی از کلانشهرهای ایران معرفی شد. در سالهای ۱۳۰۰تا
۱۳۰۴خورشیدی مهندس آلمانی کارل فریش طرحی مدرن را برای همدان طراحی کرد
که از نوع نقشههای شعاعی محسوب میشود اما امروزه به دلیل تراکم جمعیت و طرح
شعاعی، ترافیک مرکز شهر بسیار زیاد است. به این میدان ۶خیابان اصلی شهر وصل
شدهاند. شهرداری همدان در میدان آرامگاه بوعلی قرار دارد
نام
نخستین باری که اسم این شهر برده شد، در حدود ۱۱۰۰سال پیش از میلاد بود که نام
همدان را اَمدانه ذکر شدهاست. این شهر تحت نامهای دیگری از قبیل هگمتانه، هگمتان،
اکباتان، اکباتانا، آمدانه، آنادانا نیز نوشته شدهاست. در کتیبههای آشوری نام آن شهر
آمدانه آمده، این اسم بایستی مشتق از کلمهٔ ماد باشد چنانکه آشوریان قوم ماد را آمادای
ذکر کردهاند. از این رو آمادانه به معنی محل مادها و جاییاست که مادها زندگی
میکردند. در دوران مادها به زبان پارسی باستان این شهر هگمتانه یا هگمتانه به معنی
«جای تجمع» خوانده میشد. اکباتان نیز همان تلفظ هگمتانه به زبان یونانی است.
نام هگمتانه به مرور زمان در دوران ساسانیان به اَهمتان، اَهمدان و سپس به همدان
دگرگون شدهاست
پیش از اسلام
همدان به عنوان یکی از کهنترین شهرهای ایران، از پیشینه چند هزار سالهای
برخوردار است. پیش از آمدن اقوام آریایی، شهر همدان از زیستگاههای اصلی قوم
کاسیان بهشمار میآمدهاست. در کتیبههای آشوری (هزارهٔ دوم قبل از میلاد) از آنجا به
عنوان یکی از ایالات کارکاشی (قوم کاسیان) یاد گردیده و آمدهاست که تیگلات پالسر
یکم، شاه آشور این شهر را در ۱۱۰۰سال پیش از میلاد فتح کردهاست.
در مورد زمان و چگونگی احداث و نام بنیانگذار شهر همدان بین روایتهای مورخین
و جغرافیدانان یونانی و همچنین مابین مورخین اسلامی اختلافنظر وجود دارد. به گفتهٔ
هرودوت این شهر را نخستین شاه ماد دیاکو بنیان نهادهاست
مهاجرت مادها
شاهنشاهی ماد ( ۵۵۰پ. م) نخستین شاهنشاهی آریایی تباران در ایران
در حدود اوایل هزارهٔ دوم پیش از میلاد رویدادهایی در آسیای مرکزی پدیدار میشود که
موجب نقل و انتقال اقوام ایرانیتبار که در سرزمین پهناوری در این ناحیه ساکن بودند،
میگردد. در این هنگام دو قبیلهٔ ایرانی مادی و پارسی که با یکدیگر تفاوت اندکی در
گویش داشتند، بسوی سرزمینهای جنوبیتر کوچ کردند. تیرهٔ مادی در نواحی جنوب
شرقی دریاچه ارومیه بین همدان و تبریز امروزی جای گرفت و بعدها تا اصفهان نیز
پیش رفت.
در زمان مادها مهمترین راههای کاروانرو در اکباتانا تلاقی میکردند و این شهر قلب ماد
قدیم بهشمار میرفت معمولاً معتقدند که هگمتانه به معنی محل تجمع یا بازار یا چیزی
نظیر آن است البته احتمال دیگری نیز وجود دارد که جلسات عمومی اتحادیه قبایل در
این نقطه برگزار میشدهاست. در یکی از جلسات عمومی اتحادیه قبایل، دیاکو به رهبری
انتخاب شد. دیاکو هگمتانه را به عنوان پایتخت خود انتخاب کرد. مکان این شهر برای
پایتخت شدن کاملاً مناسب بود، زیرا مشرف بر راهی بود که به بابل و آشور میرفت.
بر اساس نوشتههای هرودوت مورخ یونانی به دستور دیاکو نخستین پادشاه ماد در
اکباتانا استحکامات عظیمی شامل ۷دژ مشهور به قصر هفت حصار و کاخهای شاهی
برپا شدیشتر پژوهندگان علوم تاریخ و باستانشناسی بر این باورند که تپه و بناهای
امروزی هگمتانه، در دل شهر همدان، برجایماندهٔ بقایای همین تأسیسات میباشند.
از هخامنشیان و اشکانیان
گنجنامه کتیبههای فارسی باستان به خط میخی از داریوش بزرگ و خشایارشا در همدان
کوروش بزرگ در سال ۵۵۰پیش از میلاد، آستیاگ، آخرین پادشاه ماد را شکست داد و
همدان را مقر تابستانی خود قرار داد. بدین ترتیب با تصرف همدان اولین حکومت
آریاییان به دست شاخهٔ دیگر آریایی که پارسها بودند، منقرض شد[.]۳۰
بعد از انقراض مادها همدان هر چند مرکزیت نخستین را از دست داد ولی به عنوان
یکی از سه پایتخت هخامنشیان مورد توجهٔ خاص بود. وجود کتیبههای گنجنامه بقایای
ستونهای سنگی کاخهای هخامنشی، جامها و الواح زرین و سیمین به دست آمده از
همدان، حاکی اهمیت این منطقه در دورهٔ هخامنشیاست[.]۳۱
از نظر تاریخی مشخص است که اسکندر مقدونی دو بار از همدان دیدار کردهاست،
نخست در تعقیب داریوش سوم در ۳۳۰سال پیش از میلاد و برای دومین بار در ۳۲۴
سال پیش از میلاد در راه بازگشت از هند. اسکندر پس از ورود به همدان جشنی به
مناسبت پیروزیهای خود برپا کرد. پلوتارک مینویسد، در حین برگزاری این جشن،
دوست دوران کودکی اسکندر هفستیون بهطور ناگهانی درگذشت. پس از این واقعه
اسکندر سرزمینهای اطراف همدان را به باد غارت گرفت، باروهای شهرهای اطراف
را ویران ساخت و مردم این سامان را به بهان ٔه پیشکش قربانی برای هفستیون، دوست
محبوبش از دم تیغ گذراند[. ]۳۲به عقیدهٔ برخی از محققان مکانی به نام مزار اسکندر که
قبلاً نزدیک تپه هگمتانه قرار داشت، در اصل مزار هفستیون بودهاست[. ]۳۳در اواخر
دوره سلوکی شهر همدان محل تلاقی و برخورد متعدد آنان با قوای اشکانیان بود تا اینکه
مهرداد یکم در سال ۱۵۵پیش از میلاد شهر را تصرف کرد[.]۳۴
سکهٔ نقرهای مربوط به دورهٔ مهرداد ششم ساختهشده در هگمتانه
همدان پایتخت تابستانی شاهان اشکانی نیز بودهاست. در دامنهٔ تپهٔ مصلی همدان، شیر
سنگی بزرگی قرار دارد. ظاهراً در زمان اشکانیان این مجسمه با مجسمهٔ دیگری که
نظیر و قرینهٔ آن بوده، در سمت یکی از دروازههای شهر نصب بودهاست. بعدها
عربها آن دروازه را بابالاسد خواندند[. ]۳۵از دورهٔ اشکانی در همدان گورستان
پارتی برجایاست. همدان یکی از آخرین پایگاههای مقاومت اشکانیان در برابر حکومت
تازهنفس ساسانی بود. از آرتاباز پسر اردوان پنجم آخرین شاه اشکانی، که پس از مرگ
پدرش درنبرد با سپاهیان اردشیر بابکان رهبری مبارزات را به مدت ۳سال تا ۲۳۰
میلادی علیه اردشیر بابکان ادامه داد، سکهای یک درهمی در دست است که محل
ضرب آن همدان به سال ۲۲۷میلادیاست
از ساسانیان تا حملهٔ اعراب
اکباتان تا سال ۲۲۶میلادی به پارتیان وفادار ماند، تا اینکه به همراه آتروپاتن تا به
شمال به تسخیر اردشیر اول ( ۲۴۱–۲۲۴م) درآمد. در اینجا مدارک متناقضی وجود
دارد که آیا اکباتان به عنوان کاخ تابستانی به کار رفتهاست یا نه. بنابر گفتهٔ ابن فقیه،
ساختمانهایی بین تیسفون، پایتخت ساسانیان، و کوه الوند (و نه فراتر از آن، حتی
همدان) ساخته شد. شهر همدان در مدت کوتاهی بعد از جنگ نهاوند در ۲۳ه.ق/ ۶۴۲م
به دست مسلمین افتاد و مرکز استان شد[.]۳۷
در دوره ساسانی شهر همدان یکی از ضرابخانههای این حکومت بوده و سکههای
متعددی از این دوره در این شهر کشف شدهاست. در کتابچهای به نام شهرستانهای
ایرانشهر که در زمان قباد یکم حدود ۵۰۰میلادی به زبان پهلوی نگاشتهشده، بنای
همدان به یزدگرد یکم نسبت دادهشده و این نشاندهندهٔ عملیات عمرانی مهمیاست که
توسط او در همدان صورت گرفتهاست
پس از اسلام
در حمله اعراب، شهر همدان پس از سقوط نهاوند به دست مسلمانان افتاد و چندان
اهمیت و اعتبار داشت که اعراب گشودن آن را پس از فتح نهاوند، بزرگترین پیروزی
خود بر ساسانیان شمردند
ز حکومت خلفای راشدین تا صفویه
بنا بر گفتهٔ طبری همدان برای بار اول به سال ۶۴۲میلادی ( ۲۱هجری)، و در برخی
از منابع دیگر، در سال ۶۴۰میلادی ( ۱۹هجری) و به فاصلهٔ کوتاهی پس از فتح
نهاوند با صلح توسط سپاه اعراب گشوده شد. پس از تسلط اعراب بر همدان، نخست
مردم همدان قبول جزیه نمودند و صلح کردند اما چون چندی گذشت ، حاکم ایرانی شهر
همدان که مورخین از وی به عنوان حیش و با لقب خسروشنوم یاد کردهاند، سر از
اطاعت و انقیاد اعراب باز زد و دستور داد شهر را با حصارهای مستحکم، قابل مقاومت
در مقابل اعراب سازند.
در سال ۶۴۴میلادی ( ۲۳هجری)، خلیفهٔ دوم عمر بن خطاب جمعی از سپاهیان را
مأمور مقابله با شورش همدان نمود. خسروشنوم نیز از آذربایجان جمعی را به مدد
خواست و صفی محکم بیاراست. در ده معروف به راجرود جنگی خونین به مدت سه
شبانه روز بین طرفین ادامه داشت تا اینکه خود خسروشنوم به قتل رسید و ایرانیان بدون
سردار روی به فرار نهادند و همدان برای بار دوم، شش ماه پس از به خلافت رسیدن
خلیفهٔ سوم، عثمان به دست اعراب افتاد. در دوران خلافت عثمان نیز مردم همدان دست
به شورش و اغتشاش زدند و عثمان مغیره بن شعبه را مأمور دفع شورش قرار داد[.]۴۰
بعد از فتح همدان به دست مسلمانان بهتدریج بعضی از طوایف عرب در این شهر ساکن
شدند و از آن میان بنوسلمه حکومت شهر را به دست گرفت[.]۴۱
گنبد علویان
از اواسط قرن سوم حکومت شهر به دست سادات علوی افتاد. آنان به عنوان علویان در
همدان حکمرانی کردند. بنای ارزشمند گنبد علویان یادگار این دورهاست[.]۴۲
در سال ۹۳۱میلادی ( ۳۱۹هجری) همدان مورد حملهٔ مردآویج، بنیانگذار سلسلهٔ آل
زیار قرار گرفت. مردآویج به خاطر آنکه مردم همدان خواهرزادهٔ وی بنام ابوالکرادیس
را همراه با عدهای از سپاه دیلم به قتل رسانده بودند، این شهر را عرصهٔ غارت و
قتلعامی عظیم کرد. مردآویج شیر سنگی را از دروازههای شهر به خاک افکند، در
نتیجه یکی از این دو مجسمهٔ تاریخی بینظیر به کلی خرد شد و دیگری هنوز هم
باقیاست[.]۴۳
در قرن دهم و یازدهم میلادی (از نیمهٔ دوم چهارم هجری تا سال ۴۱۴هجری قمری)
همدان یکی از پایتختهای ایران محسوب میشد ، زیرا در این دوره شاخهای از خاندان
آل بویه در این شهر حکومت میکردند. ابوعلی سینا دانشمند مشهور ایرانی مدتی در این
شهر وزارت شمسالدوله دیلمی را به عهده داشت. آرامگاه این فیلسوف و پزشک نامدار
اکنون در شهر همدان قرار گرفتهاست[.]۴۴
در دوران سلجوقیان عراق عجم همدان مرکز سیاسی و پایتخت این دودمان بود و به
همین علت چند تن از سلاطین سلجوقی از جمله سلطان مسعود بن محمد بن ملکشاه و
سلطان محمد بن محمود در همدان مدفون شدند. در ابتدای این دوران تعداد زیادی مدرسه
در این شهر راهاندازی شد و دانشمندان و طالبان علم و دانش از جاهای دیگر به سوی
همدان روان شدند. البته این دوره کوتاهمدت بود و دلیل جنگهایی آتی که بین این سلسله
و خلافت عباسی درگرفت، این شهر دچار آسیبهایی شد[. ]۴۵باباطاهر عریان شاعر
نامدار همدان همزمان با پادشاهی نخستین شاه سلجوقی، طغرل بیک میزیستهاست. شرح
ملاقات طغرل و باباطاهر در کتاب راوندی آمدهاست[.]۴۶
مغولان در تعقیب سلطان محمد خوارزمشاه بعد از آنکه ری و قم را ویران کردند به
سوی همدان حرکت کردند. همدان دو بار توسط مغولان مورد حمله قرار گرفت. بار اول
در زمستان سال ۶۱۸هجری به دلیل وحشتی که مردم داشتند، از مغولان اطاعت کردند
و آنان نیز به غارت اموال اکتفا کردند.
حملهٔ دوم مغولان به همدان در بهار سال بعد اتفاق افتاد. این بار همدانیها که بر اثر
پرداختهای سال قبل چندان ثروتی برایشان باقی نمانده بود، تصمیم به مقاومت گرفتند.
تصرف شهر برای مغولان به طول انجامید و در جریان محاصره گروه کثیری از
سربازان مغول کشته شدند. سرانجام شهر به دست مغولان افتاد و مردم شهر قتلعام
شدند. مغولان پس از این قتلعام شهر را به آتش کشیدند و آنچه ر.ک. از همدان
باقیمانده بود، نابود کردند[.]۴۸[]۴۷
محققان وجود دو تپه حاصل از گورهای جمعی در میدان وسیع محلهٔ دوگوران همدان
را، آثار بازماندهٔ این قتلعام میدانند. گمان میرود بازماندگان از آنجاییکه فرصت دفن
کشتگان را نداشتند، هم ٔه کشتگان را به صورت دو تپه بر روی هم انباشته و خاک بر
آنان پوشاندند[.]۴۹
پس از به خاک و خون کشیدن مردم همدان و تسلط کامل مغولان بر این شهر بایدوخان
ششمین ایلخان مغول در سال ۶۹۵هجری در این شهر تاجگذاری کرد و به سبب اینکه
به این شهر و مردم آن علاقهمند شدهبود، با کوشش تمام به ترمیم آن پرداخت و دیگر
حکام مغول هم از وی پیروی کردند؛ بدین طریق در عهد ایلخانان در قرون هفتم و هشتم
هجری ، این شهر تا حدی رونق و اهمیت سابق را بازیافت[. ]۵۰خواجه رشیدالدین
فضلالله همدانی در دوران فرمانروایی ۳تن از ایلخانان مغول در مقام وزارت بود و این
شهر از توجه آن وزیر بهسازگر و دانشمند برخوردار شد. ابنیهٔ مهمی مانند آرامگاه استر
و مردخای، مقبرهٔ سابق باباطاهر، امامزاده اظهر و امامزاده هود و غیره از این دوره
برجای ماندهاست. این رونق و آبادانی دیری نپایید و لشکریان تیمور شهر را تصرف و
ویران نمودند. پس از آن همدان برای حدود ۳۰۰سال تقریباً به فراموشی سپردهشد
از صفویه تا انقلاب مشروطه
تصویری نقاشی شده از همدان در سال ۱۸۵۰میلادی
همدان در دورهٔ صفویه دوباره از نعمت و آبادانی بهرهمند گردید. پس از انقراض سلسلهٔ
صفویه و بروز هرج و مرج در ایران در سال ۱۷۲۴میلادی ( ۱۱۳۸هجری)، شهر
همدان به تصرف احمد پاشا عثمانی والی عثمانی درآمد و بر اثر مقاومت مردم در برابر
قوای عثمانی، گروه بزرگی از مردم شهر قتلعام شدند[. ]۵۲حزین لاهیجی که خود از
نزدیک نظارهگر مقاومت مردم همدان در برابر قوای عثمانی و قتلعام آنان بوده، شرح
این ماجرا را در کتاب سیاحتنامهٔ ایران خود آوردهاست[. ]۵۳شش سال بعد در سال
( ۱۱۴۴هجری)، نادر افشار همدان را از تصرف عثمانیها درآورد و سرانجام در سال
( ۱۱۴۴هجری) به موجب پیماننامهای میان ایران و عثمانی، شهر همدان بهطور قطع
به ایران واگذار شد[.]۵۵[]۵۴
در دوران زندیه همدان در دست امیران آن خاندان بود و در سال ( ۱۱۹۳هجری) علی
مرادخان نوهٔ خواهری کریمخان زند بعد از مرگ وی دم از استقلال زد و همدان را به
عنوان پایتخت خود برگزید. او در این شهر به نام خود سکه ضرب کرد[.]۵۶
در سال ( ۱۲۰۵هجری) آقا محمد خان قاجار همدان را تصرف کرد و برج و باروی آن
را ویران کرد. در طول حکومت قاجاریان موقعیت شهر همدان به تدریج تثبیت شد.
بازسازی و احداث بازار و مسجد جامع همدان و تویسرکان و ملایر از یادگارهای این
دورهاست.
از دوران مشروطه تا معاصر
مظفرالدین شاه، فرمان مشروطیت را در ۱۴مرداد ۱۲۸۵شمسی امضا کرد. از وقایع
مهم این دوران این بود که نمونهای کوچک از نظام حکومت مشورتی حدود ۲سال پیش
از وقوع گستردهٔ انقلاب مشروطیت در همدان به وقوع پیوسته بود و علی ظهیرالدوله
حاکم منصف و متنفذ همدان، شورائی ۵۰نفره از برگزیدگان اعیان و اشراف و اصناف
و علما و تجار و اقلیتهای دینی فراهم نمود تا در امور حکومت مشورت و همیاری و
همفکری کنند. این دوران مثبت حکومت ظهیرالدوله در انسجام فرهنگی و اجتماعی
همدان تأثیر فراوانی داشت، به گونهای که پس از استقرار نظام مشروطه در ایران، این
منطقه از لحاظ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی رشد بسیار چشمگیری یافت.
گردان ارمنیان تحت استخدام نیروهای انگلیسی در سال ۱۹۱۷میلادی و در طی جنگ
جهانی اول در همدان.
اما وقوع جنگ جهانی اول این شهر و منطقه غرب کشور را تبدیل به میدان زورآزمایی
دول متخاصم و دچار نابسامانیهای اجتماعی و اقتصادی فراوانی نمود. قحطی و
مشکلات فراگیر شد و اینگونه بود که به ناچار تلاش معیشت و عشق حیات، مردم را از
توجه به مسائل فرهنگی بازداشت[.]۵۸
در اواخر دوران قاجار شهر همدان با فاصلهٔ ۱۰سال شاهد دو قحطی بزرگ بود.
نخست در سالهای حدود ۱۲۸۶شمسی، قحطی مصنوعی همدان در دوران حکومت
علی ظهیرالدوله بهخاطر مخالفت خوانین همدان با افکار مشروطه خواهانهٔ ظهیرالدوله
حاکم همدان و قحطی دوم قحطی در دوران جنگ جهانی اول و در سالهای حدود
۱۲۹۶شمسی بود. در طی این جنگ شهر همدان به تناوب به اشغال قوای روس،
عثمانی و انگلیس درآمد و این شهر ستاد سپاهیان آنها بود[.]۶۰[]۵۹
در دوران جنگ ایران و عراق شهر همدان بارها هدف بمبارانهای عراق واقع شد. یکی
از شدیدترین حملات بمباران در روز جمعه ۲۵تیر ماه ۱۳۶۱شمسی توسط جنگندههای
عراق بود که همزمان با روز جهانی قدس انجام گرفت. در این حمله دهها خانهٔ مسکونی
در ۴منطقه از شهر همدان ویران شدند و ۹۷تن از شهروندان همدانی کشته و ۵۹۵تن
دیگر زخمی شدند

کرمانشاهملایرو خنداب اراک

اقلیم
آب و هوای همدان مختلف و اوضاع جوی منطقه از لحاظ حداقل و حداکثر برودت و
باران در فصول سال متغیر است در نقاط کوهستانی سرد است حد متوسط برف سالانه
بین ۱۵۵تا ۲۴۵میلیمتر میباشد و سرما تا ۳۰درجه زیر صفر میرسد[.]۶۲
میانگین دمای سالانهٔ همدان °۱۱٬۳ثبت شدهاست. همچنین گرمترین دمای همدان +°۴۰
و سردترین دمای آن - °۳۲٬۸ثبت شدهاست. میانگین بارش سالانه همدان نیز ۳۱۷٬۷
میلیمتر اندازهگیری شدهاست
با واقع شدهاست. مرتفعترین قلهٔ این کوهستان، قلهٔ کوه الوند شهر همدان در درهها و دامنههای شمالی کوهستان الوند
ارتفاع ۳۵۷۴متر از سطح دریاست که این قله بین تویسرکان و همدان و در ۱۸کیلومتری شهر همدان واقع
].[۶۳شدهاست
و گردنهٔ بین همدان و کرمانشاه بین همدان و ملایر، گردنهٔ اسدآباد از گردنههای معروف این کوه از گردنهٔ زاغه
].[۶۴میتوان نام برد بین همدان و سنندج همهکسی
کوه چنگ الماس، :کوههای کمارتفاعی وجود دارند که عبارتند از به غیر از کوه الوند، بین این شهر و شهرستان زنجان
.و کوه قرهداغ کوه ارمنی
که خط الراس آن حد طبیعی بین همدان و قزوین و در شمال شرقی همدان سلسله جبال خرقان در شرق همدان کوه وفس
].[۶۵است، قرار گرفتهاست
رودها
].[۶۶مهمترین رودهای شهر همدان هستند و عباسآباد رودهای الوسجرد، درهمرادبیک، آبشینه
سدها و آببندها
که منطقهای ییلاقی در نزدیکی تفریجان و بر روی رود آبشینه در ۱۰کیلومتری جادهٔ همدان به ملایر سد اکباتان
.میباشد، قرار گرفتهاست
بر روی رود آبشینه قرار دارد در جادهٔ همدان به ملایر سد آبشینه
نمای شهر
شهر همدان بر روش طراحی شهرهای دایرهای یا متحدالمرکز استوار است که در اصطلاح جغرافیا به اینگونه
در حکم همان نقطهٔ مرکزی دایرهاست. بنای این میدان میدان مرکزی همدان .شهرها سبک باروک گفته میشود
در سال ۱۳۰۷خورشیدی آغاز و از اوایل ۱۳۱۱مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاست. شعاع میدان مرکزی همدان
۸۰متر است. در فاصلههای دورتر از محیط این میدان بلوارها و خیابانها با شعاع بزرگتر قرار دارند که در حال
حاضر به علت توسعهٔ شهر در برخی از جهتهای شهر تا دایرهٔ سوم هم رسیدهاست. به این دایرهها در اصطلاح
خیابانهای کمربندی گفته میشود. ۶خیابان اصلی شهر به نامهای باباطاهر، اکباتان، شهدا، تختی، بوعلی و
وصل شدهاند. عرض این خیابانها ۳۰متر است و با فاصلهٔ ۶۰متر و زاویهٔ شریعتی، به میدان مرکزی همدان
] ۶۰.[۶۸درجهای به شش جانب شهر منشعب میشوند
قرار گرفتن شهر همدان بر گذرگاه ایلات و عشایر و تهاجمات تاریخی و قتل و ایلغار اقوام داخلی و خارجی بافت
در گذشته شهر همدان به چندین محله تقسیم میشد که برخی از این محلات .ویژهای را به این شهر تحمیل کردهبود
دروازه داشتند و در ساعات معینی از شب دروازهها بسته میشدند. کوچههای محل از محوطهای که وسیعتر بود و چمن
نامیده میشد، جدا میشدند و با پیچ و خمهای فراوان که تنها افراد هممحل به خوبی آن را میشناختند و گاه از
گذرگاههای مسقف و تاریک میگذشتند، تشکیل میشد. در خانهها نیز کوتاه و سرگیر ساخته میشد. هر محله برای
اعضای خود یک گروه بسته یا نوعی گروه خودی بود، و ساکنان محلات دیگر برای آنان گروه بیگانه بهشمار میآمدند.
بین محلههای مختلف شهر همدان تفاوت در آداب و رسوم و حتی در لهجه و اصطلاحات وجود داشت. کوچههای محلهٔ
از نظر امنیتی باریکتر و پرپیچ و خمتر از سایر کوچهها بود، و خانهها اغلب با دریچهای به خانهٔ همکیش راه یهودیان
.داشت و راههای مخفی برای فرار از حمله در آن پیشبینی شدهبود
نیز هنگام بود و تا سالها بعد از استقرار مشروطیت شهر همدان نیز دارای محلههای حیدری نعمتی از دوران صفویه
مراسم عزاداری که دستههای سینهزنی از جامع شهر عبور میکردند، بر سر تقدم ورود یا خروج از مسجد و
].[۶۹درگذرگاهها بین دستههای حیدری و نعمتی به بهانههای گوناگون زد و خوردهای خونین رخ میداد
که در سال ۱۲۸۱شمسی از همدان دیدار کردهاست، در کتاب سفرنامهٔ مستشرق و زبانشناس آمریکایی ویلیامز جکسن
جکسن مینویسد، شهر همدان از نظر امور اداری به چهار ناحیه و محله تقسیم میشود و هر یک کدخدایی جداگانه
].[۷۰دارد. این کدخدا در برابر حاکم شهر مسئول است و شغل او تقریباً موروثیاست
وجود محلهها با نامهای شالبافان، قاشقتراشان، قصابان، صابونیها و سبدبافها، دال بر حرفه و فنیاست که یا در
خود محله صورت میگرفت یا ساکنان آن از این صنف و رسته تشکیل میشدهاند. محلهٔ یهودیها، ارامنه و آشوریها
با پسوند بیانگر سکونت اقلیتهای مذهبی بود. محلات آقاجانیبیگ، نظربیگ و در حومهٔ جنوبی شهر، دره مرادبیگ
و به معنای ِمهتر و بزرگ، لقب یا عنوان کلی نجبا و بزرگان ترک است و احتمال بیگ آمدهاست. بیگ از القاب ترکی
].[۷۱میرود این نامها، از نام بیگهای صاحب نفوذ ساکن در این محلهها گرفته شده باشند
 

الکساندار گراهام بل که بود و چه کرد

​الکساندر گراهام بل در سوم مارس ۱۸۴۷میلادی در ادینبورگ اسکاتلند دیده به جهان
گشود، وی تحصیلات ابتدایی را در خانه و با تعلیم پدر فراگرفت. او سپس به دبیرستان
سلطنتی ادینبورگ رفت اما تنها پس از چهار ترم و در ۱۵سالگی آنجا را ترک کرد.
دوران تحصیل او در دبیرستان با نمرات ضعیف و غیبتهای متعدد همراه بود؛ چرا که
بل تنها به علوم طبیعی و زیست علاقه نشان میداد و با وجود اصرار پدر، علاقهای به
شرکت کردن در کلاسهای دیگر نداشت. بل پس از ترک دبیرستان به لندن و نزد
پدربزرگش رفت. عشق و علاقه او به یادگیری در همان سال اول زندگی در لندن چندین
برابر شد و ساعتهای متمادی از روزش را به مطالعه و بحث در خصوص موضوعات
مختلف علمی میگذراند. وی توانست در ۱۶سالگی بهعنوان معلم کارآموز موسیقی و
سخنوری در آکادمی وستون هاوس در الگین موری اسکاتلند مشغول به کار شود. او در
سال بعد به دانشگاه ادینبورگ رفت و در ۱۸۶۸میلادی کمی پیش از آن که برای
مهاجرت به کانادا با خانواده آماده شود، امتحانات تکمیلی را با موفقیت گذراند و در
پذیرش کالج دانشگاهی لندن ( )UCLپذیرفته شد. در گراهام بل یعنی ملویل بل متخصص
فیزیولوژی صدا، اصلاح گفتار و آموزش به ناشنوایان بود، بنابراین بل تصمیم گرفت به
پدرش در این شغل کمک کند. وی با کمک پدرش در ابتدا نوعی سیستم نمادین به نام
Visible Speechرا طراحی کرده بود تا نحوه تلفظ صداها را به ناشنوایان بیاموزد،
بنابراین در اوایل جوانی بل شغل خانوادگی، خود را انجام می داد اما ذهن خلاقش بسیار
گسترده تر از کار خانوادگیشان بود. در نتیجه کوشید تا در زمینه ارتباطات و ساخت
ماشینهای گفت وگو برای ناشنوایان فعالیت کند. البته لازم به ذکر است که آموزش علم
فصاحت و سخنوری یکی از فعالیتهای خانوادگی اجداد و اقوام بل بود. پدربزرگش
الکساندر بل در لندن، عمویش در دوبلین و پدرش در ادینبورگ به آموزش این علم
مشغول بودند. پدر او مقالات و کتابهای متعددی در این زمینه چاپ کرد که برخی از
آنها همچون کتاب The Standard Elocutionisهنوز معتبر هستند. او علایم
سخنوری تصویری ( )Visible Speechرا به فرزندان خود آموزش داد. الکساندر به
قدری در این آموزشها ماهر شد که همواره بهعنوان دستیار به همراه پدرش در
رویدادها و همایشها شرکت می کرد و تحسین حاضران را بر میانگیخت. در حقیقت
شرایط خانوادگی وی در شکلگیری مسیر زندگی و تحقیقات این دانشمند بزرگ نقش
داشتهاند.
بل معلمی فاخر برای ناشنوایان
بل در زمانی که ۲۴سال داشت به همراه پدر و مادر خود راهی برنتفورد در انتاریوی
کانادا شد و بعد از مدتی راهی آمریکا شد و چون در دوران جوانی کار خود را به
عنوان مربی ناشنوایان آغاز کرده بود، نامهای از سارا فولر مدیر آموزشگاه ناشنوایان
بوستون دریافت کرد که در آن از او خواسته شده بود که شغل معلمی در آن آموزشگاه
را بپذیرد و از آن پس، بل هر روز به کلاس درس میرفت و روش هایی که از پدرش
برای آموزش ناشنوایان یاد گرفته بود به کار میبست. او در پایان روز، آزمایش
ارتعاش را با دیاپازنهای خود از سر میگرفت، او دیاپازن ها را در اتاق خواب گذاشته
بود و بر روی آنها کار میکرد و معتقد بود که مساله ارتعاش مجهولات زیادی دارد. وی
در این زمینه به مطالعه یکی از کتاب های مشهور هلموتر فیزیکدان نامی آلمانی به نام
تئوری وظایف اعضا مبنی بر مطالعه احساسات شنوایی پرداخت. بنابراین باید گفت که
گراهام بل ابتدا تحقیقات خود را پیرامون دستگاههای شنوایی و سخنرانی انجام داد.
همچنین وی در ۱۸۷۳میلادی به عنوان پروفسور فلسفه کلامی در دانشگاه بوستون
مشغول به کار شد و در آنجا با همسر آینده اش، میبل هبرد آشنا شد. میبل دختر یکی از
سرمایه داران بوستون بود که شنوایی اش را به خاطر تب مخملک از دست داده بود.
این مخترع بزرگ به دلیل زندگی و کار کردن در کنار همسر ناشنوایش به اصول
اکوستیک علاقمند شد و فعالیت های بعدی خود در زمینه انتقال امواج صوتی از طریق
سیم را رقم زد، لازم به ذکر است که علاوه بر همسر بل، مادر وی هم به خاطر ابتلا به
نوعی بیماری در زمان کودکی اش تقریبا ناشنوا بود و برای شنیدن صدای دیگران از
ابزارهای کمک شنوایی استفاده می کرد اما از طرف دیگر پدر و پدربزرگ وی نیز هر
۲گفتار درمان بودند، بنابراین بل با کسب و کار آنها آشنایی پیدا کرده بود، همه این
عوامل باعث شد که بل روز به روز به فعالیت در حوزه ناشنوایان گرایش یابد و در این
حوزه پیشرفت کند.
علاوه بر اختراعات بی نظیر و آموزش به ناشنوایان، الکساندر بل با ثروتی که داشت،
آزمایشگاه علمی بزرگی را برپا و شروع به انجام آزمایشهای خود کرد و در ۱۸۹۰
میلادی انجثبت اختراع تلفن در واشنگتن
این مخترع نامدار در ۱۸۷۱میلادی به بوستون نقل مکان کرد و کار بر روی یک
دستگاه تلگراف مبنی بر فرکانس و ارسال چندین پیام را آغاز کرد. وی در سالهای
۱۸۷۳و ۱۸۷۴میلادی بل به شدت بر روی این دستگاه کار میکرد و شب و روز خود
را صرف توسعه آن میکرد. در همین دوران بود که ایده انتقال صدای انسان از طریق
سیم به ذهنش خطور کرد. ابتدا سرمایه گذاران با ایده وی مخالفت کردند اما یکی از
آنها که توماس واتسون بود، شیفته ایده گراهام بل شد و از او خواست تا برای به ثمر
رسیدن ایدهاش هرکاری که میتواند، انجام دهد. آشنایی بل و واتسون از آنجایی شروع
شد که بل در کارگاه برق چارلز ویلیامز که مرجع بسیاری از مخترعان بود، کار می
کرد و در این کارگاه با واتسون آشنا شد. واتسون به دلیل جاذبه شگفت برق به کارگاه

ویلیام آمده بود. او در نمونه سازی مهارت داشت از این رو مخترعان او را خوب
میشناختند. بل روزی در حالی که تلگراف هارمونیک را در دست داشت، واتسون را
دید و با او در زمینه بهتر کارکردن دیاپازنها و فرستادن چند پیام در آن واحد با یک
رشته سیم صحبت کرد بل از واتسون خواست که او را در ساخت این دستگاه یاری کند
و واتسون هم قول داد تا آنجا که بتواند به آنها یاری برساند. از آن پس بل و واتسون به
آزمایش تلگراف هارمونیک دست زدند. بعد از مدتی جرقه تولید و ساخت تلفن در مغز
بل زده شد او طرح خود را به واتسون توضیح داد و پس از مشورت، آنها به این نتیجه
رسیدند که ساخت تلفن به هزینه زیادی احتیاج دارد، بنابراین بل مشخصات تلگراف خود
را به واشنگتن برد تا اختراع خود را ثبت کند. همچنین باید گفت الکساندر بعد از مدتی
به این نتیجه رسید به جای دیاپازن از نی فولادین ارگ استفاده کند و با این کار نتیجه
رسید و نخستین تلفن که میتوانست، صدای انسان را از طریق سیم منتقل کند، اختراع
کرد. بدین ترتیب امتیاز نخستین تلفن در هفتم مارس ۱۸۷۶میلادی به او اعطا شد. این
مخترع نامدار در ۲۴ژوئن ۱۸۷۶میلادی به نمایشگاه صدساله صنایع گام نهاد، این
نمایشگاه در فید مونت پارک فیلادلفیا برگزار شد در این نمایشگاه که امپراطور برزیل
هم حضور داشت، بل برنده جایزه ویژه شد. پس از آن بل به معرفی اختراع خود در این
زمینه پرداخت و در تالارهای زیادی سخنرانی کرد.
همچنین مدتی بعد از دریافت این امتیاز گراهام بل دستگاه تلفن اختراعی خودش را در
سالن نمایشگاه سنتنیال فیلادلفیا به معرض ختراعات دیگر گراهام بل
بل بعد از اختراع تلفن همچنان به فعالیتهای تحقیقاتی خود ادامه داد و چند وسیله
سودمند دیگر، البته کم اهمیت تر از تلفن نیز اختراع کرد. او به کارهای مختلف علاقه
داشت اما علاقه اصلی او کمک به ناشنوایان بود. نکته جالب درباره این دانشمند این که
او تلفن را مزاحم شغل اصلی خود یعنی تحقیقات میدانست و هیچگاه در اتاق مطالعهاش
تلفن نداشت. وی مجموعا ۳۰پتنت ثبت شده دارد که ۱۸پتنت به نام خودش و ۱۲پتنت
به صورت مشترک ثبت شده است. از این میان ۱۴پتنت مربوط به تلفن و تلگراف،
چهار پتنت مربوط به دستگاه فوتوفون، یک پتنت مربوط به فنوگراف، پنج پتنت
هواپیمایی، چهار پتنت مربوط به هواپیماهای آبی و ۲پتنت مربوط به سلنیم است.
این گستردگی حوزههای مطالعاتی باعث شده تا در لیست اختراعات دانشمند از جلیقه
کمک به تنفس تا دستگاههای تشخیص مشکل شنوایی و کشف کوه یخ وجود داشته باشد.
او در تحقیقات متعدد خود نگاهی نیز به مسایل سوخت در جهان داشت. بل به این حقیقت
رسیده بود که گاز متان را میتوان از زبالههای مزرعهها و کارخانهها تولید کرد. در
یکی از آخرین گفت وگوهای او، این دانشمند به طرح استفاده از پنلهای خورشیدی
برای گرم کردن خانهها نیز اشاره کرده است. او یکی از موسسان انجمن نشنال
جئوگرافیک هم بود و در ۱۸۹۸تا ۱۹۰۳میلادی به عنوان معاون ارشد آن فعالیت
میکرد.
سرانجام این مخترع نامدار در دوم اوت ۱۹۲۲میلادی در نوا اسکوشیا کانادا دیده از
جهان فروبست. ۲روز بعد، تمامی سرویس های تلفنی در آمریکا و کانادا برای یک
دقیقه کامل و همزمان با خاکسپاری وی به حالت تعلیق درآمدند. علاوه بر این، ارتشی
متشکل از ۶۰هزار اپراتور تلفن به احترام وی یک دقیقه سکوت کردند و هیچ تماس
تلفنی را هم وصل نکردند چراکه ۱۳میلیون تلفن در این قاره برای یک دقیقه زنگ نمی
خوردند.نمایش گذاشت. اختراع بل با استقبال گرمی مواجه و جایزه ای نیز به او اعطا
شد. حق بهره برداری انحصاری از این اختراع در قبال مبلغ ۱۰۰هزار دلار به کمپانی
وسترن یونیون تلگراف پیشنهاد شد اما این کمپانی از خرید آن خودداری کرد. بنابراین
بل و دستیارانش در ژوئیه ۱۸۷۷میلادی، خود به تأسیس شرکتی همت گماشتند که آن
شرکت در حقیقت سلف همین کمپانی “آمریکن تلفن و تلگراف” امروزی بود. تلفن از
همان آغاز با توفیق تجاری بسیار بزرگی روبهرو شد. اکنون نیز AT&Tبزرگ ترین
تشکیلات بازرگانی خصوصی جهان است. بل و همسرش که در مارس ۱۸۷۹حدود
پانزده درصد سهام شرکت تلفن را به دست آوردند و کمپانی آنها به زودی به شرکتی با
سود بسیار تبدیل شد. آنها در چند ماه بیشتر سهام خود را با بهای متوسط هر سهم ۲۵۰
دلار فروختند. تا ماه نوامبر ارزش سهام شرکت به یک هزار دلار رسید. در آنها ۱۸۸۱
باز هم دست به کاری غیر عاقلانه زدند و یک سوم بقیه سهام باقی مانده خود را
فروختند. با وجود این در ۱۸۸۳میلادی ثروت بل و همسرش بالغ بر یک میلیون دلار
می شد.من کمک به گفتار ناشنوایان آمریکا را بنیان گذاری کرد.
 

خوش آمد گویی

سلام ورودتان را به این وبلاگ تبریک میگویم